به گزارش رهیافت جنوب، دکتر علی سینا رخشنده مند عضو بنیاد ملی نخبگان ایران و مدرس دانشگاه های تهران متنی به این پایگاه خبری فرستاد که به شرح ذیل است:
خویشتن نشناخت مسکین آدمی
از فزونی آمد و شد در کمی
خویشتن را آدمی ارزان فروخت
بود اطلس خویش بر دلقی بدوخت
_______________________
چند روزی است که جهان را تب فرا گرفته است! هرچه ارابههای زمان پیشتر میرود، صدای گوشخراش چرخهای پوسیدهاش بیشتر آزارمان میدهد، مرگ از رگ گردن به ما نزدیکتر شده است، اگر خوب گوش دهیم، میتوانیم صدای نفسهای مرگ را درست بیخ گوشمان بشنویم و هُرم نفسهایش را آنگاه که صورتمان را نوازش میکند، حس کنیم. حال دنیا و مردمانش روز به روز بدتر میشود. همگان از این اوضاع زمانه به ستوه آمده اند.
《زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت:
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی.!》
اکنون زمان آن رسیده است تا دست به دعا برداریم؛ شاید قاصدی سوی طبیب کنيزك روانه شود! طبیب حاذقی که بتواند نبض دنیا را گرفته، درد و درمانش را بفهمد! اکنون زمان آن فرارسیده است که دریابیم، درد این دنیا، گم شدن عشق و فداکاری در کوچه پس کوچههای خودخواهی و خشونت است! اکنون زمان آن فرارسیده است که قدر همدیگر را بهتر بدانیم و دست به دعا برداریم، شاید طبیبی اکسیر عشقی بسازد و این بیمار در حال احتضار را نجات دهد!!
بیاییم برای سلامتی همدیگر و
و برای همه ی کسانی که در حال خدمت رسانی به مردم هستند، دعا کنیم.
ما به عشق و فداکاری نسبت به همدیگر نیاز داریم، نیاز به افراد مسیحا نفسی داریم که یارای همنوعانمان و هموطنانمان در این شرایط حساس باشند!
زیربنای ناب تمدن یک سرزمین را باید در مواقع بحرانی دید. مشاهدات ما از لایههای رویی جامعه، خود به خود معیار و ملاک داوری درباره میزان موفقیت جامعه در حوزههای گوناگون قرار میگیرد.
برای آنکه مواهب فرهنگهای دیگر وقتی وارد فرهنگ ما میشود تبدیل به «مصائب» نشود، باید «توسعهی فرهنگی» شکل بگیرد. حال که به جای «مواهب»، «مصائب» و جای «نعمت»، « نقمت» آمده است، تکلیف روشن است!
آیا توانستهایم چنین شیوه و اخلاق و فرهنگی را در جامعه و در بین افراد خودمان نهادینه کنیم؟! این همه سخن از فداکاری میگوییم، چه قدر حاضریم در این ایام سخت و مرگبار «کرونایی» برای هموطنانمان فداکاری و از خود گذشتگی داشته باشیم؟ در این بدحالی ایام، برای اجارهها، برای کمک به تهیه لوازم مورد نیاز خانوادههای کم بضاعت، برای تهیهی اقلام و لوازم بهداشتی مورد نیاز همنوعانمان چه کاری از دستمان بر میآمده و چه کردهایم؟ آیا برای حفظ جان خویش و هموطنانمان حداقل در خانه ماندهایم و مصلحت این ایام را فدای خوشیهای آنی نکردهایم؟
حواسمان باشد و مواظب باشیم و بدانیم که اگر سفر کنیم، اگر در یک ماه آینده به خود سخت نگیریم، در مرگهای بسیاری سوگوار خواهیم بود.
در خانه بمانیم و اجازه ندهیم کسانی که دوستشان داریم از خانه خارج شوند.
مرگ در پشت خانه نشسته است.
بیاییم طبیب حاذقی برای روانهای پریشان و خسته از آلام این روزهای کشور عزیزمان و این دنیای افسار گسیخته باشیم.
اکنون که برای گسستن زنجیرهی کرونا هنوز راهکاری سریع و کارآمد در دست نیست و جز نشستن و از حرکت ایستادن درمانی قطعی ندارد، نیک است اگر روی دیگر این سکه را نیز ببینیم و جهان را بیخود نظاره کنیم. گرچه برای ما انسان ها حبس اجباری این روزها بسیار ناخوش است؛ گویی این اتفاق توفیقی است که نصیب جهان پیرامون شده است؛ زیرا توانسته در نبود ما، اشرف مخلوقات، نفسی تازه کند؛ حرمت جنگل ها بیشتر حفظ شده است؛ طبیعت تازه تر از همیشه و هوای بهار پاکتر از هر زمان است. دیگر موجودات نیز شاید آرامتر از سابق به حیات خویش ادامه میدهند. و این جای درنگ عمیقی است که در بین بومسازگان عالم هستی شاید فقط انسان است که ساز ناکوک شده است و با حضور خویش چرخهی حیات عالم را و بلکه حیات خویش را به خطر انداخته است و اینجاست که خداوند فساد و تباهی عالم را از انسان میداند: «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس»
پس بایسته است که به خود آییم و آن گاه که بار دیگر عافیت را بازیافتیم، دیگرگونه رفتار کنیم و منبع خیر عالم هستی باشیم و البته این امری است عظیم که با استمداد از خالق هستی میسر است.
_______________________
با چنان قادر خدایی کز عدم
صد چو عالم هست گرداند به دم
صدچو عالم در نظر پیدا کند
چون که چشمت را به خود بینا کند