سه شنبه، 07 آبان 1398 00:00 کد مقاله : 13980807005
سیروس بزمی
"سیاست " بخش انفکاک ناپذیر از زندگی افراد است و جدای از نگرش و روش های فرد و جامعه نیست.
از سیاست زدگی تا خردورزی / ضرورت زدودن نگاه سطحی از سیاست

به گزارش پایگاه خبری رهیافت جنوب، علی سینا رخشنده مند عضو بنیاد ملی نخبگان ایران یادداشتی به این پایگاه خبری فرستاد که بدین شرح است:

 ‌"سیاست " بخش انفکاک ناپذیر از زندگی افراد است و جدای از نگرش و روش های فرد و جامعه نیست.

اتفاقا آن هایی که می گویند جامعه باید سیاسی باشد، حرف ناروایی نمی زنند، اما این عمومیت یافتن یا اهمیت داشتن موضوع سیاست، هرگز به مفهوم بی قاعدگی آن نیست، بلکه باید میان دو مفهوم و تلقی از "سیاست" و "سیاست زدگی" تفاوت و تمایز قایل شد.

سیاست به مفهوم خاص کلمه با اداره ی کشور و نظام سیاسی ارتباط پیدا می کند. در این جا، سیاست به صورت تخصصی و به وسیله کسانی که دانش و مهارت لازم در آن زمینه دارند پیش برده می شود.

این جا سیاست به مفهوم کلان و گسترده آن، از پشتوانه، انگیزه و درک بالای اجتماعی برخوردار است. یعنی همه ی مردم نسبت به سرنوشت مشترک شان احساس مسئولیت می کنند و خود را ملزم به رعایت نکات مورد ضرورت آن می دانند. اما این توجه هرگز به افراط کشانیده نمی شود و همه ی حوزه ها از عینک سیاست نگریسته نمی شود و در پی هر ماجرای ساده و معمولی، رد پای سیاست را جست و جو نمی کنند. یعنی میان موضوعات مختلف کشور، فاصله ها و تمایزات در نظر گرفته می شود.

از همین روی نیز، از حساسیت های بی مورد و تداخل امور در یکدیگر پرهیز می شود و میان دولتمردان و جامعه نوعی اعتماد وجود دارد و این اعتماد در فضای کاملا شفاف به وجود آمده است.

برنامه ها و عملکرد های حکومت در عرصه های مختلف،از آفت سیاست گرایی و یا سیاست زدگی مصون است و اگر طرحی از سوی وزارتخانه ای پیشنهاد می شود، این طرح فقط از نگاه تخصصی، مورد ارزیابی قرار می گیرد، جناح بندی ها و تضاد منافع گروه های کوچک و یا افراد بر منافع کلان ملی سایه نمی افکند.

"سیاست زدگی" باعث می شود، خطوط و مرزهای مسایل اجتماعی و سیاسی از هم تفکیک نگردند و منجر به نوعی از بی اعتمادی شدید، -میان مردم از یک سوی و میان مردم و حکومت از سوی دیگر- گردد.

به همین خاطر، هر اتفاقی می افتد، اذهان مردم عادی و معمولی هم به دنبال دلایل سیاسی آن می گردند. حتی در تخیلات خود، دلایل موید و شواهد موکدی هم برای سیاسی بودن آن می یابند.

آن گونه که هر کس آن میزان باهوش تر بنماید که توان وصل کردن و ربط دادن هر موضوع بی ربطی به سیاست را داشته باشد! اگر منبع آب روستایی سوراخ می شود، آن را حاصل اختلاف دو جناح سیاسی می دانند! حتی برای اتفاقات فیزیکی و طبیعی هم ذربین برداشته و قدرت تخیل خود را چنان به کار می گیرد تا ریشه و منشا سیاسی در آن بیاید! و هزاران مساله ریز و درشت دیگر....

واقعا کیست که به این پرسش مهم و اساسی، پاسخ دهد که چرا چنین "آفتی" به جان مردم افتاده است؟! مگر ما را چه شده است؟! مگر در این سر زمین عرصه ای دیگر برای فکر کردن و اندیشیدن نیست؟! چرا ما در بیشتر مواقع، نیمه ی خالی لیوان را می بینیم؟! اصولا چرا منفی نگر شده ایم؟

زاغ که او را همه تن شد سیاه

دیده سپید است در او کن نگاه

در همه چیزی هنر و عیب هست

عیب مبین تا هنر آری به دست

آیا این رفتار، "بیمار گونه" و به نوعی "خردگریزی" نیست؟! "سیاست زدگی،" راه را بر سالم دیدن و ارزیابی درست و بخردانه تحلیل کردن همه وقایع می بندد، از این روی نه تنها دولت، بلکه عالمان و دلسوزان جامعه، باید عزمی راسخ به پا دارند و راهی بیابند که به تدریج، این بیماری را که در همه ی بافت ها رسوخ کرده است، علاج کنند و علائم و عوارض آن را به تدریج از جامعه بزدایند.

نظر جدید
پربازدیدها