یکشنبه، 07 مهر 1398 00:00 کد مقاله : 13980707005
امین روانان
شلیک تیر خلاص به  آموزش و پرورش*

رهیافت جنوب ؛ به قلم حبیب جهان ارا ؛سال تحصیلی نو آغاز شد  و ما  شاهد  ،  بزرگترین حرکت  و سنگین ترین جنب و جوش ملت  بسوی فراگیری مهارتهای آموزشی نسلهایی خواهیم بود  که در آینده نچندان دور بطور قطع  جایگزین  نسلهای حاضر در عرصه علم و اجتماع خواهند شد  خواه این تکاپو و  جنب و جوش مثمر ثمر واقع شود  و یا اینکه  نتیجه ای در بر نداشته باشد . و بر پایه این رویداد خطیر است   که سرنوشت آیندگان و همچنین  مملکت ما رقم می خورد و آینده فرزندان این مرز و بوم در گرو چگونگی نقش آفرینی آن در آموزش گذاری  برای طراحی و برنامه ریزی  زیر ساختهای آتی مملکت است
به همین جهت نمی دانیم که این شروع را تبریک عرض کنیم و یا به دیده تردید به آن بنگریم
             زیرا  سالهاست که آموزش و پرورش ، این متولی امر تعلیم  و تربیت    به دلایل گونه گون  به بیماریی جان فرسا دچار   شده است
تا جایی که بارها و بارها  مورد  مداقه و مداوا قرار گرفت از جمله تغییر در نظامهای آموزشی ، گاهی رو به جلو به  شیوه آموزش در  کشورهای پیشرفته و با افزودن و  یا  کاستن  وصله های نو و کهنه  و در نهایت  گاهی برگشت به عقب و چنگ آویز شدن به همان شیوه های  در گذشته که تا کنون  این آزمایش و خطا قادر به پاسخگویی نبوده  و رسیدن به آنچه که  انتظار آن میرفت محقق نگردید و مهمتر از همه بی توجهی مضاعف به معیشت فرهنگیان  در این وزارت خانه پایه ، تا جایی که حتی  طبقه معلمان را طبقه  مصرف کننده نام نهادند
و  در این میان کسی نیندیشید که زیر ساخت هر جامعه ای در  تولید فرهنگ و مدنیت چه در عرصه سیاست و علم و اقتصاد و یا  هر آنچه که یک جامعه پویا و زنده به آن نیازمند است  آموزش و پرورش یا همان فرهنگ است
بله آموزش و پرورشی که  متولی و مولد بنیادین مملکت برای رسیدن به پیشرفت و ترقی خواهد بود و  طپش  تمامی رگه های حیاتی جامعه در گرو  زنده بودن  آن می باشد 
اما  زمان زیادی هست که آموزش و پرورش در مملکت ما  بیمار شده است و  عواملی که در بیماری آن اثرگذار  بوده اند فراوانند از جمله  همانطور که اشارت گردید کم توجهی در امر معیشت  فرهنگیان ، و رواج یافتن  پدیده مدرک گرایی و  مهمتر از همه ناامیدی از نتیجه تحصیلات و دهها عامل دیگر که یکی از مهمترین آن  عوامل ، بکارگیری انبوهی  از کسانی هست  که فاقد صلاحیت علمی در عرصه آموزش بوده اند

اکنون در آستانه سال تحصیلی هستیم و مردم با هزاران امید فرزندان و  بویژه نوباوگان  خود را برای آموزش و پرورش روانه مدرسه کرده اند
غافل از اینکه مدت مدیدی هست این دستگاه  تعلیم و تربیت بواسطه زخمهای کهنه و  فراگیر در بستر بیماری هست
تا اینکه شهریور ماه امسال یعنی سال 1398 در حقیقت آخرین تیر از کمان قانونگذاران  و مجریان قانون  به پیکره بیمار و نحیف آموزش و پرورش شلیک گشته است و چه بسا که این آخرین شلیک برای پایان دادن به حیات فرهنگ این مرز و بوم باشد  آنوقت خواهد بود که مردم  باید خود را برای بخاک سپردن پیکره آن آماده کنند و برای دفن نمودن آن در  قبرستان تاریخ هر چه زودتر دست بکار شوند   تا جسد بی جان آن برای برحذر بودن  از گندیدگی روی دست نماند
ظاهرا شهریور امسال تعداد هزاران   نفر خارج از حوزه دانش آموختگی در   دانشگاه و تربیت مدرس جذب آموزش و پرورش گردیده اند
این لطف بیکران شامل کسانی شد که گویا در سالیان قدیم قدیم یعنی از سال 1379 به بعد بواسطه چند  ماه  سابقه  تدریس در نهضت سوادآموزی و یا بواسطه سرباز معلمی حتی با  دارا بودن یک ماه سابقه تدریس،  شامل آنها گردید
البته لازم به تاکید است که اینجانب مخالف این نخواهم بود که کسانی به نان نرسند  هرگز بلکه  برای به نان رسیدن تعدادی از هموطنان خود زیرساختهای اساسی مملکت را نباید نابود کرد
حال این اشخاص چه کسانی هستند
اینها کسانی هستند که بالاترین  هرم سنی آنها شاید از  پنجاه و اندی  سال کمتر نباشد  یعنی در میان این معلمان جدید،  سن  اکثریت آنها شاید بالاتر از 45 سال است 
در حالی که چهل و پنج سال تقریبا سن بازنشستگی هست و امری طبیعی است که  در این سن چیزی از انرژی و پتانسیل  برای کارآمدی باقی نمی ماند  تا بتوان به کاری پرداخته شود  که به توانایی لازم نیازمند است
این اشخاص در طول این سالهای  دور دور به چه مشغول بودند 
اگر پژوهشی نچندان وقت گیر انجام پذیرد آنها  در طول گذر بیشتر از  سی  سال  از سن تحصیل،   یا بقال و  یا بنا و کارگر و  چوپان و یا راننده و  کشاورز و یا  غیره  و بهر شکل  شاید بیکار  بوده اند 
این معلمان تازه وارد کسانی هستند که بواسطه فاصله گرفتن نزدیک به  نیم قرن از درس و مدرسه و مطالعه هیچ فرمول و قاعده ای از با سوادی در کله و ذهن آنها باقی نمانده است بلکه فقط شاید بتوانند بخوانند و بنویسند همین و آن هم خواندن و نوشتنی که از عهده یک محاسبه جمع و تفریق ناتوان است
حال دستگاه آموزش و پرورش این نهاد مولد دانش و علم را که دیگر ملل از این بستر به اوج شکوفایی علمی رسیده  و به  کشف و تسخیر دیگر کرات آسمانی  دست یافته اند و در حال  درنوردیدن فراسوی هستی هستند را به دست کسانی می سپارند که حتی کوچکترین آشنایی با الفبای آموزش جدید و نو را  ندارند  در حالی که ملیونها  جوان تحصیل کرده  پر انرژی دانشگاهی یا در خانه زانوی غم در بغل گرفته و یا از سر بیکاری در کوچه و بازار پرسه می زنند

پس از چهل سال که از انقلاب اسلامی می گذرد مدیران و نمایندگان ما دائما در جاده آزمایش و خطا گام بر می دارند
و آنچه ما را با خود به جلو می کشاند ضرورت رو به جلو فرهنگ جهانی هست و گر نه  هنوز که هنوز است ما نقشه راهی مدون برای چشم اندازهای پیش رو  در امر آموزش و پرورش نخواهیم داشت

در این باره قضاوت را به نخبگان و فرهیختگان ملت می سپاریم تا در این مورد به قضاوت بپردازند و نقد خویش را در این زمینه بنگارند
همه ما می دانیم تمدن بشری در طول تاریخ از دریچه فرهنگ به ظهور رسیده است حال اگر این بستر به فرسودگی دچار گردد نتیجه آن جز تباهی چیز دیگری نخواهد بود
در پایان  برای جلوگیری از مرگ حتمی آموزش و پرورش با شلیک تیرهای پی در پی  باید به فکر چاره ای در مصون نگه داشتن آن از اصابت تیرهای زهر آگین 
بود تا شاید از سقوط حتمی تمدن و فرهنگ این مملکت  در دامن نابودی جلوگیری بعمل آید

 

       والسلام


       حبیب - جهان آرا

         1398/7/7

           *********

نظر جدید
پربازدیدها